فروش مال امانی به صاحب مال، به قیمت گزاف!
یکشنبه 30 مهر 1391 10:07 ق.ظبسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ اللَّـهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ
یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ
وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ
وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّـهِ
فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِكُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ
وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
﴿التوبة: ١١١﴾
خودش جان داده. خودش مال داده. مالکِ هست و نیست است.
از معاملهای حرف میزند که ثمن و مثمنش هر دو از آن اوست.
از معاملهای حرف میزند که قطعی شده است.
«خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده»
حرف از آینده نیست.
حرف از معاملهای است که به محض ایمان انجام شده،
و او منتظر نشسته که اهل ایمان به تعهدشان عمل کنند.
شرط ضمن عقد ایمان است انگار!
که به محض ایمان، مومن جان و مال عاریه اش را به صاحبش فروخته.
«به نام تو.
اینجانب
انسانِ ضعیف ممکن الوجود
دارای هستی مشوب
با قلبِ اعطایی از سوی تو
به ذات مقدس تو ایمان آورده
و به وحدانیت و موثّریت تامِّ تو اقرار می کنم.
و من در برابر این موهبت بزرگ - توفیق ایمان به تو -
جان و مالی را که تو به امانت به من سپرده ای
با قیمتی گزاف و بی حد و اندازه (جنات خُلد)
به صاحبِ جان و مال - که تو باشی - میفروشم!
و تعهد میکنم در اولین فرصت ممکن، به مفاد این تعهد عمل کنم.»
نوشته شده توسط: ابو زینب | آخرین ویرایش:شنبه 6 آبان 1391 | نظرات ()